نوع مدیوم و ساز و کارهای آن را نیز باید در مساله اقتباس لحاظ کرد. خیلی کارگردانهای سینما و تلویزیون اساسا با مقوله ادبیات و ادبیات داستانی بیگانهاند و شناخت و درک عمیقی و درستی از این مقوله ندارند؛ بنابراین حتی وسوسه هم نمیشوند که به سراغ یک اثر اقتباسی بروند. به عبارت دیگر میتوان از نوعی بیحوصلگی یا کسالت در این زمینه نیز حرف زد. به این معنا که به هر حال یک اثر اقتباسی به تلاش، دقت و درایت بیشتری نیاز دارد که با توجه به بودجههای کم یا پرداختهای با تأخیر در تلویزیون، کارگردانها سعی میکنند به سراغ پروژههای زودبازده و روتین اجتماعی یا طنز بروند که دردسر کمتری دارد و چه بسا با هزینه کمتر، سود بیشتری به همراه خواهد داشت. از آن سو به دلیل عدم رعایت حق تألیف و حفظ حقوق معنوی، بسیاری از نویسندگان از اقتباس آثارشان در سینما و تلویزیون میترسند یا فاقد انگیزه میشوند.
در تلویزیون ما همواره از سریالهای فاخر حمایت میشود و غالباً نیز مقصود از سریالهای فاخر، مجموعههایی با محوریت قصههای دینی و مذهبی است اما فاخر بودن را میتوان در تولید سریالهای اقتباسی ارزشمند نیز معنا کرد. به نظر میرسد در اولین گام باید به مدیران و دست اندرکاران تولیدات نمایشی چه در سینما و چه در تلویزیون ثابت کرد و آنها را مجاب و متقاعد کرد که یکی از مهمترین راهکارهای فرهنگی-هنری-رسانهای برای تولید فیلم و سریالهای اثر گذار، حمایت و پشتیبانی از ساخت و تولید آثار اقتباسی است.